قرارمان این نبود

قرارمان این نبود

چشمانت را ببند ای شهید مبادا این روزها را در مقابل مادرم زهرا شهادت دهی

ما خون دلها  خورده ایم ، قرارمان برای نسل نوجوان و جوان این نبود !

 

 

من آنروز یک عشق داشتم ؛

 

پیروزی یا شهادت ،

 

بعضی ها امروز  هر ساعت ، عاشق و معشوق  آدم های غریبه می شوند

 

و به سادگی دل می دهند و دل ربایی می کنند!

 

 

 

 من آنروز در جبهه زیر آفتاب داغ ، چفیه بر سر می انداختم تا نسوزم ،

 

بعضی ها امروز رو سری از سر انداخته اند که موی سر به نامحرم نشان داده 

 

 

 

 

و بسوزند ودیگران راهم بسوزانند !

 

من آنروز در خط مقدم برادران غریبه زیادی را می دیدم و به همه می گفتم  :

 

خدا قوت،  نه خسته برادر!  ، بعضی ها امروز برای طرح دوستی ،

 

فقط  با عجله از همه  می پرسند :   ASL?

 

من آنروز در وصیت نامه ام می نوشتم : خواهرم حجاب تو بر علیه دشمن از خون من موثر تر است ،

 

بعضی ها امروز حتی در پروفایل شان می نویسند :

 

همیشه به روز هستم ، دوره و زمانه  عوض شده  و عشق من مد گرایی و تقلید از غربی هاست !

 

چادر را تجربه نکرده ام ، قدیمی است...

 

 

 

 

نه !  این قرارمان نبود !  ما رفتیم تا شما نیز راهمان را ادامه دهید ، رفتیم تا امنیت

 

امروز را به ارمغان بیاوریم  و تو بتوانی عفت و حجاب فاطمی را بر گزینی ! رفتیم تا دشمن ، نتواند حیای

 

شما را به بی حیایی تبدیل کند ،رفتیم تا اطاعت کنیم از قرآن و رسول و اولی الا مر ، تو هم  مراعات کن

 

  بر گرد و اندکی بیاندیش  ؛  ... ما خون دلها  خورده ایم !

 

 





:: موضوعات مرتبط: , , ,
:: برچسب‌ها: شهیدان , منتظر , امام زمان عج , حجاب , شهدا , یا زهرا , رهبری , شب قدر , سریش آباد , یاحسین ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خادم الحسین
تاریخ : شنبه 11 مرداد 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
سارا در تاریخ : 1393/5/16/4 - - گفته است :
یا رب گناه جمله جهان را به ما ببخش

ما را سپس به رحمت بی منتها ببخش

هر چند ما نه ایم سزاوار رحمتت

ما را بدانچه نیست سزاوار ما ببخش . . .

با خدا دعوا کردم باهم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوسم نداره

رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ریختم و خوابم برد

صبح که بیدار شدم مامانم گفت نمیدونی از دیشب تا صبح چه بارونی میومد . . .

خوشا آن بنده با عهد و پیوند / که دارد بازگشتی با خداوند

به کام خویش اگر چندی رود راه / چو باز آید نیاز آرد به درگاه . . .

.خداوندا

مرا غرض ز نماز آن بود که پنهانی

حدیث درد فراق تو با تو بگذارم

وگرنه این چه نمازی بود که من باتو

نشسته روی به محراب و دل به بازارم . . . ؟
پاسخ: سلام خیلی ممنون که سر زدین

/weblog/file/img/m.jpg
روجا در تاریخ : 1393/5/16/4 - - گفته است :
عالی بود وبلاگتون برای دخترای امروزی منم خوش حال میشم به وبلاگم سر بزنید Roja-r-7883.loxblog.com


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: